عید نوروز

عید نوروز می رسد از راه

شادی از روی خانه می بارد

پدر سالهاست رفته از خانه

من ماندم و خواهر و برادرم

با مادری  شیر زن و دلاور

شد برایمان یا رو  و یاور

مادر مهربانمان از اوایل جنگ

برایمان شد هم مادر  هم پدر 

برایمان قصه های شب می گفت

از نیکهای و خوبیهای  پدر

آنقدر  مادر اشگها ریخته 

شستشو کرده هر چه را بوده

پرده را شسته، شیشه را شسته

سالها ست منتظر  نشسته مادر

چشمها بر در نشان یابد از پدر

بار دیگر بیاید معلم خانه اش دیگر

روزها و ماهها و سالها بگذشت

بار دیگر عیدی دوباره سر آمد

 روزگار است و باید گذران کرد 

بیاد  پدر بود و دل خوش کرد

 یاد دوستان  و آشنایان همه

در این ایام  خوش باستان عید نوروز

یادی کرده باشیم از همه از خاله

و عمه و دائی که  رفتند سوی خدا

و فرزندانشان  دل  پریشند

دائی  ابراهیم تو هم رفتی

خاله  رعنا و عمه  فاطمه

نیتسید  و دلمان  پر از غمه

و تو ای خاله مهربانم

خاله کبری  که در کتاب اول

میخواندم همیشه نامت را

پس به نام قشنگت محمود

عموی مهربان  ما بود

و درکلام آخر هم یادی از ننه طیبه بکنم

مادر خوب  من و سید علی

یادتان در عید نوروز است  جلی

ما همه گوئیم  حق است  یا علی 

یادتان  همیشه در قلب امیر مهربان

نامتان  جاوید در باغ بهشت  حوریان

باغ رضوانی  پر از نام عزیز مادر است

چون  که گویند  بهشت زیر پای مادر است

من امیر  گردم فدای جسم و جان مادرم

آرزویم باغ رضوانیست برای مادران



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:مادر عمو , | 10:15 | نویسنده : رضوانی |